
ما اخیراً شماره 11 مجله جستجوی معیار خود را راهاندازی کردهایم که پر از بینشهای کیفی کارشناسان صنعت ما است. ما تصمیم گرفتیم چند مقاله کلیدی را در اینجا به اشتراک بگذاریم، برای این مقاله، مدیر بازاریابی، ایمی ویلیامسون (این من هستم) داریم که در مورد آینده حریم خصوصی صحبت می کند، این در صفحه 30 است.
اینترنت با نام ARPANET در سپتامبر 1969 آغاز شد، اما مطمئناً مانند امروز نبود. چیزی که به عنوان راهی برای دانشمندان از مکانهای مختلف برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و کار با یکدیگر آغاز شد، اکنون معمولاً به عنوان وب جهانی شناخته میشود (اگرچه بین اینترنت و WWW تفاوت وجود دارد) و بزرگترین رسانه اطلاعاتی در جهان است.
اگرچه ما باید از تیم برنرز لی برای وب جهانی تشکر کنیم، در 30 آوریل 1993، سرن کد منبع WorldWideWeb را بدون حق امتیاز در دسترس قرار داد و آن را نرمافزاری رایگان کرد.
در حالی که مردم در سراسر جهان می توانند از دسترسی رایگان به اطلاعات لذت ببرند، دسترسی به اطلاعات نادرست نیز وجود دارد. من که همیشه این امتیاز را داشتم که به وب دسترسی داشته باشم، با دیدن تأثیری که اطلاعات نادرست می تواند داشته باشد، بزرگ شدم. مانند میم های فیس بوک که به شدت از یک تأثیرگذار نقل قول می کنند. به عنوان مثال، هنگامی که مرگ اسامه بن لادن اعلام شد، نقل قولی به مارتین لوتر کینگ، جونیور نسبت داده شد:
من در غم از دست دادن هزاران جان گرانبها عزادارم، اما از مرگ یک نفر، حتی یک دشمن، خوشحال نخواهم شد.
به زودی توسط مطبوعات مورد سوال قرار گرفت و معلوم شد که این در واقع یک نقل قول مستقیم از یک معلم جوان انگلیسی (که در فیس بوک پست کرده بود) بود که منجر به نقل قولی در یکی از خطبه های پادشاه شد.
اگرچه این بدترین سناریو نیست، اما نمونه خوبی از چگونگی انتشار اطلاعات نادرست مانند آتش سوزی است.
اعتقاد شخصی من این است که همه باید به اطلاعات باکیفیت و صادقانه دسترسی داشته باشند، اما همچنین فکر می کنم آنها باید حق دسترسی به اطلاعات نادرست را داشته باشند و از اختیارات خود برای نتیجه گیری خود استفاده کنند.
جمله معروف ولتر این است: “من با آنچه شما می گویید مخالفم، اما تا حد مرگ از حق شما برای گفتن آن دفاع خواهم کرد.”
آزادی اندیشه مستلزم داشتن حق خطا برای انسان است – و من از این مفهوم حمایت می کنم، اما می دانم که بسیاری از آنها خواهند بود.
شبکه را می توان مسلح کرد
نابرابری در جهان شایع است و ظهور فناوری دیجیتال شاید این شکاف را تشدید کرده است. کسانی که به وب دسترسی ندارند به اطلاعات حیاتی زیادی دسترسی ندارند. در سال 2016، سازمان ملل دسترسی به اینترنت را یک حقوق بشر اعلام کرد، اما بدون سرمایه گذاری، تخمین زده می شود که تا سال 2042 همه به اینترنت متصل شوند و این کافی نیست.
شاید ناراحتکنندهترین نکته این باشد که وب آنطور که اکنون میشناسیم، زیر وزن قدرتمند چند پلتفرم غالب است. پلتفرم هایی که می توانند آنچه را که کاربران می بینند با دستکاری ایده ها و نظرات به اشتراک گذاشته شده کنترل کنند.
در 28 اکتبر 2021، مارک زاکربرگ، مالک فیس بوک، نام جدیدی را برای این شرکت فاش کرد: متا.
در 3 فوریه سال جاری، سهام شرکت مادر فیس بوک متا بیش از 25 درصد سقوط کرد و حدود 230 میلیارد دلار از ارزش بازار را از بین برد – که آن را به بدترین جلسه معاملاتی تاریخ تبدیل کرد (بدترین روز معاملاتی هر شرکتی تا کنون، اگر خاطره وجود نداشته باشد). .
شاید آن چیزی نباشد که زاکربرگ در هنگام معرفی شرکت مادر به فیس بوک، اینستاگرام، واتس اپ و Oculus VR و غیره تصور می کرد.
احتمالاً از شنیدن مطالبی که در مورد متا توسط رسانه ها (و زاکربرگ) هیپ شده است، اما تأثیر چندانی ندارد، خسته شده ایم. آنچه می تواند به عنوان یک تکنیک حواس پرتی تلقی شود که تمرکز را از رسوایی های افشاگر منحرف می کند. شاید نام و هویت جدید نماد شروع جدیدی برای متا باشد.
با این حال، نیات متا (حداقل در ظاهر) صادقانه نیست، زیرا هنوز هم علاقه خاصی به کاربران خود دارد که تا حد امکان داده ها را به اشتراک بگذارند. این در اعتراضات سال 2021 به iOS اپل و بهروزرسانیهای ردیابی مشهود است – چیزی که (از نظر زاکربرگ) تصمیمی است که بر نتیجه اپل تأثیر میگذارد. او معتقد بود که اپلیکیشنها و وبسایتها چارهای جز دریافت هزینه اشتراک و افزودن خریدهای درونبرنامهای ندارند که منجر به افزایش درآمد اپ استور میشود.
نادیده گرفتن تقریباً آشکار (توسط زاکربرگ) از پتانسیل کاربران برای انتخاب توانایی انتخاب برنامههایی که از چه رفتاری پیروی میکنند، برای من یک پرچم قرمز جدی است.
که توجه من را به فیل در اتاق مجازی جلب می کند. متاورژن Metaverse که در اصل در سال 1992 توسط نیل استیونسون در رمان علمی تخیلی خود Snow Crash ابداع شد، راهی برای مردم است تا از آواتارهای دیجیتال خود برای کاوش در دنیای آنلاین استفاده کنند، اغلب به عنوان راهی برای فرار از واقعیت دیستوپیایی.
متاورژن
آیا ما در دنیای دیستوپیایی زندگی می کنیم؟
ظهور سرمایه داری نظارتی به طور بالقوه حریم خصوصی را به یک مسخره و به جهانی تبدیل کرده است که در آن زندگی و رفتار ما به سود غول های بزرگ فناوری تبدیل شده است. من تقریباً تمایل دارم باور کنم که بله، ما هستیم.
باور عمومی بر این است که Metaverse مرز بعدی فناوری است، و اگر قرار باشد در دست متا باشد، نمیتوانم بیشتر از این نگران آینده وب باشم. اگرچه زاکربرگ گفت:
و با تمام فناوریهای جدید در حال توسعه، هر کسی که برای متاورس میسازد باید از همان ابتدا روی ساختن مسئولانه تمرکز کند.»
و من کاملاً با زاکربرگ موافقم، فقط فکر نمی کنم شرکت او این کار را انجام دهد. دکتر مارکوس کارتر، کارشناس فرهنگ های دیجیتال در دانشگاه سیدنی، گفت:
فشار VR فیس بوک برای داده است، نه بازی. فناوریهای متاورس مانند VR و AR احتمالاً دادهکاویترین حسگرهای دیجیتالی هستند که احتمالاً در دهه آینده به خانههای خود دعوت میکنیم.
منبع
امید هست
در حالی که غول های صنعت (آمازون، مایکروسافت و غیره) برای ایجاد استانداردهای به ظاهر باز حریم خصوصی رقابت می کنند، آنها نمی خواهند احساس مالکیت خود را کنار بگذارند.
آینده حریم خصوصی آنلاین تاریک به نظر می رسد، اما امیدی وجود دارد.
تیم برنرز لی گفته است که می خواهد دوباره فضای مجازی را با یک استارتاپ جدید به نام Inrupt بازسازی کند. تشخیص اینکه کاربران از عدم کنترل در مورد حریم خصوصی خود خسته شده اند.
Inrupt شبکهای را وعده میدهد که در آن افراد میتوانند از یک ورود به سیستم برای هر سرویس استفاده کنند و دادههای شخصی در “pods” یا فروشگاههای اطلاعات آنلاین شخصی که توسط کاربر کنترل میشوند ذخیره میشوند.
شرکت ارزهای دیجیتال Gemini 400 میلیون دلار جمعآوری کرده است تا ایده باغهای دیواری را به چالش بکشد، جایی که شرکتهایی مانند فیسبوک مالک و از دادههای کاربران سود میبرند.
مقابله با متا در متاورس متمرکز تقریبا غیرممکن به نظر می رسد، اما این دقیقاً همان کاری است که جمینی انجام می دهد. آنها بر روی متاورز غیرمتمرکز تمرکز می کنند، جایی که اعتقاد بر این است که کاربران انتخاب، استقلال و فرصت بیشتری دارند. این کاربران به فناوری هایی دسترسی خواهند داشت که از حقوق و کرامت مردم محافظت می کند.
نتیجه
دادهها دارایی ارزشمندی است، در طول تاریخ، شخصیتهای مرجع میخواستند درباره «موضوعات» خود بیشتر بدانند. اولین نمونه ای که به ذهن می رسد، کتاب روز قیامت است، رکوردی از بررسی (“تفتیش عقاید”) انگلستان در سال های 1066 و 1086، که به دستور ویلیام فاتح انجام شد. داده های جمع آوری شده از این به پادشاه نرماندی اجازه داد تا ثروت و دارایی های رعایای خود را در سراسر سرزمین تخمین بزند.
در Meditationes Sacrae (1597)، سر فرانسیس بیکن بیان کرد که “دانش خود قدرت است” و من نمی توانم موافق باشم. فناوری ردیابی و جمعآوری اطلاعات بیشتر و بیشتر درباره ما را آسانتر میکند، اما به چه منظور؟
یکی از روندهای اخیر در رسانه های اجتماعی، اپلیکیشنی به نام «تصویر نمایه جدید» است که کاربران این برنامه تصویر خود را آپلود می کنند و سپس به تصویر تبدیل می شود.
دیلی میل به زودی گزارش داد که “کارشناسان به کاربران اینترنت هشدار می دهند که جدیدترین شوق آنلاین، New Profile Pic که داده های شما را منتقل می کند را دانلود نکنند”، “کارشناس(های)” مورد اشاره آنها جیک مور، مشاور امنیت سایبری جهانی است. ، ESET Internet Security. چه کسی اهداف این برنامه را که گمان میرود منشا آن (یا حداقل ارتباطی) با روسیه دارد، زیر سوال برد.
بحثی که من دارم این است که کاربران برنامه در حال بارگذاری در حساب های رسانه های اجتماعی خود هستند که به هر حال حاوی اطلاعات و داده های زیادی در مورد آنها است. دن ایوان از snopes.com از آن زمان گفته است که “شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد این برنامه در جمع آوری داده های کاربر نسبت به سایر برنامه ها تهاجمی تر است.”
من روشن بین نیستم، اما آینده حریم خصوصی به طور بالقوه چیزی برای نگرانی است. جمعآوری دادهها “قرار بود” روشی متفاوت برای شرکتها باشد تا ارزشی برای بازدیدکنندگان خود فراهم کنند، اما در مقطعی هدف از بین رفت و دادهها به گونهای مورد استفاده قرار گرفتند که ممکن است کاربران با آن موافقت نکرده باشند.
از اینکه برای خواندن مطالب من وقت گذاشتید متشکرم. اگر به محتوای مشابه علاقه دارید، چرا بقیه شماره 11 مجله معیار ما را مطالعه نکنید. اگر می خواهید با ما تماس بگیرید، از صفحه تماس ما دیدن کنید.
ارسال شده توسط ایمی جونز در 27 اکتبر 2022 |
پس از پیوستن به تیم بازاریابی در دسامبر 2021، Immy (با نام مستعار Imogen) فوراً تأثیر مثبتی بر جای گذاشت. او عاشق خلاقیت است و لیسانس عکاسی از دانشگاه سالفورد و کارشناسی ارشد در مطالعات نمایشگاهی از دانشگاه جان مورز لیورپول دارد. ایمی که پس از کار در کافی شاپ های مستقل به خود اعتراف می کند، دوست ندارد چیزی جز کارش برای بهبود مهارت های عکاسی، ویرایش و نویسندگی اش باشد. نقش او در کلیک شامل مدیریت کانال های رسانه های اجتماعی داخلی، ایجاد کمپین های ایمیل و نوشتن وبلاگ (از جمله موارد دیگر) برای وب سایت کلیک است. چیز مورد علاقه او گربه اش نئو است – رمان ترسناک “درخشش” اثر استیون کینگ پس از آن.
مشاهده بیشتر از ایمی جونز →
این را به اشتراک بگذارید: